08.03.2008
خواهر گرامی صالحه جان واصل وهاب مدیر مسوول فصلنامه بانو. با تآسف اطلاع حاصل نمودیم که پدر محترم شما الحاج محمد غوث شخصیتء فرهنگی و اجتماعی کشور داعی اجل را لببیک گفته به رحمتء حق پیوسته است.
انا لله و انااليه راجعون
می خواهم وسیلتاٌ مراتب تاٌثر عمیق و غمشریکی خود را بمناسبت وفات پدر مرحوم شما برای شخص خود تان و تمامی اعضای خانواده محترم شما ابراز نمایم .ازخداوند برای مرحومی بهشت برین و روح شاد استدعا نموده , برای خودات و خانوادهء محترم تان صبر جمیل خواهانم
غوث الدین میر
بنمایند گی از هیات رهبری کانون فرهنگ,
انجمن همبسته گی با مهاجران افغان دراروپا
وهیات تحریر فصلنامه ء بانو
پدر روحت شاد باد
گفتم مگــــر به خـــواب ببینـــــم رخت پـدر
سیلاب اشک خواب مرا از دو دیــــده بـرد
خاک سیــــه کشیــــــد ببــــــر قــــامت تـرا
بر خون کشیــــــد قلب مرا و کشیـــــده بـرد
ای من فــــدای صـــورت زردینـــه ات پــدر
کز چشم من دو دست اجل چیـده چیــده بـرد
ای سینـــه ات که جـــای کلام خداست بیــن
کین عرش بی حیا به سر انگشت دریده برد
ای من فـــدای نـــام تـــــو ای مهـــد افتخــار
آخر ترا خــدا ز همه بر گــــزیـــــده بــــرد
روح تـو شــــاد جای تــو فردوس بهتــــرین
دست دعــا برای تـــو هر کس خمیــــده برد
إنا للهِ و إنا الیهِ راجعون
واقعهء بسا اسف ناک و ضایعهء بسا بزرگی در در خانوادهء ما به وقوع پیوست که درست اجل بیرحمانه قلب مارا شگافت و و آرامش آنرا برای همیش از ربودخنجر کشندهء این دیو بیحیای اجل باستم ناروا در حدقه ء چشمان مان جا گرفت و نور دیده گان مارا از ما گرفت و جهان پر از محبت ها و عشق ود افت خانواده گی ما را به تاریکی مزمن و درد اور مبدل ساخت. فلک با شقاوت و بیرحمی بنیاد اساسی زنده گی مارا لطمه زده شمع فروزان الفت را که هر کدام ما از نور آن زدنه بودیم سر برید وگرمی و فرزانهگی را در تن ما به پارچه یخ بیجان مبدل ساخت.
دوروز قبل از امروز خداوند به من جفا کرده پدر نازنین و والا ارجم را بر خویش خواند و جهان مرا تنگ و تاریک ساخت . پدر مهربان من الحاج محمد غوث واصل که یک سمبول محبت و اخلاص و صداقت ، بهترین رهنما و معلم برای اطفالش، بهترین شوهر برای همسرش و بهتری غاشق برای خدایش بود ساعت 9 و 30 روز جمعه به حق پیوست و مارا با تمام درد ها و فرقت و غم های جدایی اش تنها گذاشت . چون قلب نا توان من طاقت این همه غم فرقت پدر را به تنهایی نداشت خواستم همه دوستان نازنینم را درین غم بینهایت بزرگ خود شریک بسازم.
روح پدر نازنیم را شاد و بهشت برین را جای شان میخوام
آخ که عجب درد جانکاهیست این درد عزیزی را از دست دادن