27.12.2010
عدالت اجتماعی تامین کننده دموکراسی در جوامع بشری
عدالت اجتماعی وتعریف از آن: اشتراک مساعی تامین حقوق حقه همه ساکنان یک کشور بدون در نظر داشت رنگ ، پوست ، نژاد ، قوم ، ملیت ، و مذهب ، دین را احتوأ کرده که همه منحیث شهروند جامعه شناخته شده و از حقوق یکسان در برابر قانون برخوردار میباشند.
و شهروندان جامعه با داشتن حقوق وجایبی را نیز دارا میشوند زیرا در برابر اجرا وجایب و مکلفیت های ایشان جامعه سیر ترقی را پیموده وخود مردم در رفاه ملی زنده گی میکنند از همان جاه است که دولت هم مکلف به تامین خواست های بر حق شهروندان در جامعه میشود.نقطه قابل توجه هم همینجاست که رابطه میان دولت و مردم برقرار شده اعتماد سازی را بوجود میاورد مردم میتواند که دولت منتخب خویش را انتخاب کنند و یا داشته باشند و دولت هم در همکاری با مردم قانون اساسی خویش را تدوین کند تا باشد برای تامین عدالت اجتماعی دموکراسی را به ارمغان آورد در صورت مدح نظر گرفتن عدالت اجتماعی از جانب دولت تکامل جامعه با پیشرفت فکری توده های مقیم کشور همگام شده هویت سازی را در سطح جوامع با ظرفیت های اجتماعی بوجود میاورد. پس جه خوب که ملت ها با دولت ها و دولت ها با ملت در همکاری با همدیگر حرکت کنند و رفاه ملی را برای انسان و انسانیت همچنان جوامع خویش سر رشته کند[ خدا ملتی را سروری داد ـ که تقدیر ش به دست خود بنوشت] سعادت ملت ها در همبستگی آنها خواهم بود نه در متفرق بودن شان زمانیکه ما از اجتماع صحبت میکنیم پای عدالت و حقوق جمع وجایب در میان میائید [ زمانیکه حقوق و وجایب را بررسی میکنیم عدالت اجتماعی با قانون پای بر عرصه وجود میگذارد ] این است اصل مسله حقوق و عدالت اجتماعی در جوامع:ـ پس باید در جامعه اصول عدالت اجتماعی را مدح نظر گرفت که اصول عدالت اجتماعی در جوامع البته این بوده .افراد جامعه از قوانین جامعه خویش رعایت نمایند و برای رعایت آن خود را در برابر آن مسوول و مکلف بدانند در غیر آن الوگارشی در جامعه رونما گردیده و نظم عامه بر هم میخورد چنانچه گفته اند که هر عملی عکس العملی را در بر دارد اگر همین مقوله را میثاق توجه قرار بدهیم در اینجا ست که پای اصول و موازین جامعوئی با خواست های معقول جمع مقررات آن پا بر عرصه وجود میگذارد و تمام کار ها و عمل های ساکنان کشور و جامعه را تنظیم میدارد اصول و مقررات شامل فرهنگ سازی و احترام گذاشتن به همه مقدسات افراد و اجتماعات انسانی میشود زیرا این فرهنگ هاست که هویت ملی را با مشخصات آن در سطح ملی و بین المللی برجسته میسازد و این فرهنگ هاست که با هم جنگ میکنند پس از همینروست که ملت ها همیشه وقت بر فرهنگ های خویش فخر میکنند یک موضوع دیگراین است که بعد فرهنگ ها نظم عامه و ثبات جامعه مطرح بحث میشود برای تامین نظم عامه مقررات را باید لازم دانست که این مقررات در چوکات قانون و پروسه های اداری و حکومتی تنظیم گردیده و خط مشی حکومت و یا دولت را در کشور تبلور میدهد در ورای مشی دولتی است که جهت های سیاسی و اجتماعی دولت برای عدالت اجتماعی نقطه گذاری میشود زیرا دولت هاست که منافع خویش را جستجو میکنند و و جستجوی شان هم از طریق مردم و هم از طریق قانون برای دوام شان میباشد لازم به تذکار میدانم اینکه معامله بین دولت و مردم عبارت از عرضه و تقاضا جمع حقوق را در بر داشته که هریک نظر به تقاضای خویش و عرضه های نیرو کار و مهارت های سیاسی و انسانی خویش قادر به بدست اوردن حقوق خویش در جامعه میشوند خواه این دولت باشد یا مردم به چی معنا ؟ بدین معنی که قوی فشار از جانب کی زیاده تر است آیا مردم و یا دولت؟ هر کدام که نیرو فشار شان قوی تر باشد نقش شان در جامعه سازی بلند تر و مقاومتر میباشد. پس چی خوب است که خود اجتماعات با هم دیگر همبسته گی داشته باشند تا دولت های انعرافی بوجود نیاید در غیر آن ملت ها دائیما زیرا استعمار و استکبار دولتی قرار میگیرند و عدالت اجتماعی پا مال میشود چنانچه در اکثر کشور های اسیائی و افریقائی ما شاهد چنین مسایل و دولت ها در طول تاریخ بوده ایم و هستیم .از نظر بنده عدالت اجتماعی نه تنها برای مردم است بلکه برای دولت ها هم نیز میباشد زیرا بقای دولت ها در تامین عدالت اجتماعی میباشد برای دولت ها لازم است پیش از این که سیاسی باشند باید استراتژی اجتماعی داشته باشند تا اعتماد مردم را نسبت به خویش کسب نمایند در صورت کسب اعتماد مردم دولت ها میتوانند که در مقابل رقبای سیاسی و کشوری خویش مبارزات را سریعآ استقامت داده و از سطر سرحدات و ملت خویش دفاع نمایند این است یکی از ویزه گی های عدالت اجتماعی و تکامل دهنده دولت ها و تامین کننده ئی قوانین در جوامع میباشند پیوست آن یکی از خصوصات دیگر عدالت اجتماعی همانا خود شناسی فرد در اجتماع میباشد که نکته قابل عطف هم همینجاست:ـ انسانهای جامعه باید در خود شناسی خویش دقت و توجه جدی را مبذول داشته تا حقوق فردی و اجتماعی شان در جامعه پا مال نگردد و هم حقوق دیگران را پا مال نسازند.چرا که هر فرد در جامعه دارای حقوق وجایب میباشند و همین افراد خواستار حقوق میشوند و هم در مقابل مکلف به اجرای وظایف و وجایب در جامعه میشوند که البته حقوق شان شامل آزادی فردی ، حق کار ، حق ، تفریح ، بیمه صحی ، تقاعد و آزادی بیان را احتوآ میکند . ولی وجایب شان بالاتر از حقوق شان میباشد زیرا اگر در اجرای وظایف و وجایب خویش تعلل میکنند و خواستار حقوق فوق العاده میشوند در اینجاست که قانون شکنی را بوجود آورده و نظم عامه را بر هم میزنند . در جامعه های بدونی و روبه انکشاف دو مسله باعث میشود که نظم عامه را بر هم بزند یکی برجسته گی های قومی ، گروی ودیگری ان عبارت از اسلحه دین و عتقادات ساکنان جامعه استفاده کردن میباشد. که ما از این شکل ها درجوامع مختلف مثال های فراوانی داریم که یکی آنهم با تاسف کشور ما افغانستان میباشد. نا گفته نباید گذاشت مبنی براینکه برای تامین عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی لازم است که همه افرادجامعه دولت ها و احزاب سیاسی نباید فرهنگ تعمل پذیری را از یاد برد زیرا یکی از خصوصیات ومقتضیات عدالت اجتماعی عبارت از فرهنگ تعمل پذیری در جوامع بشری میباشد زیرا انسانهای مختلف با خصوصیات ورسم رواجهای مختلف و داشتن عقاید متفاوت با هم زیست نموده ولازم است که همین انسانها نسبت به همدیگر خویش تعمل پذیر باشند .زیرا ساکنان یک جامعه و یک جغرافیا میباشند واز اینرو عدالت اجتماعی حکم میکند تا هم دولت ها و هم شهروند ها در تعامل همدیگرتعمل پذیر باشند و نسبت به همدیگر وفادار در غیر آن صورت عدالت اجتماعی متضرر شده از اثر متضرر شدن آن ثبات سیاسی اجتماعی فرهنگی در جوامع از بین رفته بی ثباتی وبی عدالتی حکم در جوامع میشود در فرهنگ تعمل پذیری ما باید چند نکته را از یاد نبریم که انها عبارت از اینها میباشد.
1ـ احترام بخود و دیگران
2ـ تساوی حقوق بدون در نظرداشت قومیت ،ملیت زبان ، نژاد ودین مذهب
3:ـ همکاری در عرصه های مختلف و جوشش ملی از قبیل کار مشترک ،تحصیل مشترک ،سهیم شدن در تامین صلح و امنیت و دفاع از سطر سرحدات کشوری خویش .
4:ـ احترام گذاشتن بر فرهنگ ، عقاید ، رسم رواجهای همدیگر جقوق شناسی فردی و اجتماعی که پایه عدالت اجتماعی و فرهنگ تعمل پذیری بوده که زیست باهمی را در جوامع بوجود آورده و عدالت اجتماعی نهادینه میشود.
یکی از خصوصیات دیگر عدالت اجتماعی عبارت از خود شناسی فرد در اجتماع میباشد که نقطه قابل عطف و توجه در جوامع بشری میباشد انسانهای جامعه باید در خود نگری خویش توجه جدی را مبذول داشته و موقعیت و موقف خویش را باید تثبیت نمائیند
زیرا هر فرد جامعه زمانیکه موقعیت و موقف خویش را در اجتماع پیدا نمود و دانست که چه حقوق و مکلفیت ها ی را در برابر مردم و ملت کشور خویش دارا بوده در رفتار و کردار گفتار خویش با دیگر ان مطابق به سنت های ملی عیار نمود در آنصورت است که ماپابند قانون مندی های جامعوئی خویش میگردیم در صورت مدح نظر گرفتن قانونمندی های جامعه ما میتوانیم که سیستم سازی را در کشور و اداره کشوری بوجود آوریم که این موضوع مبرم تر از همه میباشد و ضرورت اجتماعی را ایجاب مینمائید.
قانونمندی های مبرم عبارت از :ـ رشد کلتوری فرهنگی ،تعلیمی تربیوئی واداره دولتی
رعایت از قانون هم از جانب دولت و هم از جانب مردم
ایجاد دولت با ثبات در کشور در همکاری با ملت
ایجاد مشغولیت و مصروفیت های کاری برای افراد جامعه
البته این ها همه اجزای از قانون مندی های جامعه است که ساکنان آن مجبور و مکلف به رعایت ان و نهادینه ساختن آن در جامعه بوده تا حفظ حیثیت و نوامیس ملی و زیست باهمی را با هم در بر داشته باشد ناگفته نباید گذاشت مبنی براینکه قانونمندی ها ی جامعه یک امر حتمی بوده که ثبات سیاسی ، اجتماعی فرهنگی را به ارمغان آورده که از اثر آن میشود دولت قانون اساسی خویش را ترتیب و ترویج نمائید.
قانون اساسی تدوین کننده همه مقرارات و ظرفیت های جامعوئی بوده که همه ساکنان در پرتو آن از حقوق و وجایب خویش برخوردار میشوند و هریک برای رعایت از آن مجبورو مکلف میباشند .هرگاه افراد جامعه خویش را مطابق به قانون اساسی کشور عیار بسازند و دولت هم از قانون پیروی نمائید انگاه میشود که رشد جامعوئی را انتظار داشت چه این جامعه بعداز بحران باشد و یا قبل از بحران یا در حالت رشد خویش رسیده باشند همه و همه فقد اتحاد مردم با دولت شان و از دولت با مردم را نشان میدهد .
در اکثر کشور های در حال رشد مشکل اساسی شان دولتمداری های شان میباشد زیرا از ظرفیت های اجتماعی نمتوانند استفاده نمائیند در همینجاست که مردم ناراحت شده بحرانات اجتماعی را ببار آورده و فاصله ها بین دولت و مردم ایجاد میشود
برد یک جامعه در اگاهی ملت اش میباشد . که ملت از اگاهی کامل برخوردار بوده و خود میتواند از حقوق مشروعه خویش در برابر شهروند بودنش دفاع و ایستاده گی نمایند و دولت را مجبور به پرداخت حقوق خویش سازند . در کشور های روبه انکشاف دولت ها بر مردم حاکم اند و هر کاری را که بخواهند بالای مردم انجام میدهند . ولی در کشور های غربی و ارئپائی نقش مردم بالاتر از نقش دولت است زیرا حقوق شان را تقاضا میکنند .در مقابل کار خویش از مزد خوب برخوردادر میشوند و دولت هم مالیه خویش را برای خزانه دولتی و رفای ملی بالا ی همه یکسان وضع نموده نه مردم از قانون سرکشی کرده میتوانند و نه دولت . اگر دولت حقوق شهروندی شان را نا دیده بگیرد و از اسایش قانونی خویش محروم گردند آنگاه با براه اندازی مظاهرات مصلحت امیز بدون خون ریزی و تخریب دست زده و دفعتا عکس العمل نشان میدهند . آنگاه دولت را مجبور به پر داخت میکنند . ولی بد بختانه که در کشور های روبه انکشاف نیرو های کار و موعلده بی ارزش بوده برای دولت های شان مهم نیست که شخص کارگردر چی سطح زنده گی قرار دارد و امرار حیات میکند از کدام بیمه صحی استفاده میکنند . صرف تحرک مردم در هر سطح زنده گی که باشد مطرح بحث است . از همین جاست که افراد جامعه خویش را معصون احساس نکرده فساد اداری و دولتی بوجود مییائید قضا ، پولیس ، امنیت کشور در صدد تعقیب مجرومین میشوند در حالیکه در خود همین دستگاه ها فساد ادراری و رشوه ستانی وجود دارد و بیروکراس یو کاغذ پرانی کارشکنی بیداد میکند در حالیکه این وظیفه دولت است تا با اجتماع همکاری نموده و اعتماد انها را نسبت به خود جزب نمائید تاهم مردم و هم دولت در رفاه ملی زیست بدارند و از کار شکنی ها و بی باوری ها و فساد اداری جلوگیری گردد و شهروند ها هم احساس مصونیت نمایند . این بر نغبه گان و روشنفکران و جامعه مدنی کشور است که در تکامل عدالت اجتماعی همکاری نمایند و فضای اعتماد سازی را در جامعه بوجود اورند زیرا انها میتوانند در تبادل افکار خویش شرایط مناسب جامعوئی را برای ملت مساعد سازند.و انجام مکلفیت ها خویش را بدهند در اثر تکاپو نغبه گان است که مردم سالاری بوجود مییائید زیرا انها هستند که تحلیل و تجزیه منمائیند و همیشه در گفتگو و مشاجره ها در عرصه های مختلف میباشد از اینرو ست که باید نغبه گان جامعه جامعه سازی کنند تا مردم در رفاه و فلاح زنده گی کنند این جاست که مردم سالاری قدم علم نموده در اخیر نتیجه این که مردم سالاری با عدالت اجتماعی همراه و همگام بوده و همگام بودنش هم مربوط به همکاری مردم با دولت و ایجاد جامعه مدنی و تکاپوئی نغبه گان را در برداشته میباشد این تحریریه به تکمیل نظریات شما خواندنه گان گرامی ضرورت دارد و هریک ما و شما وظیفه داریم که در راه تطبیق آن گامهای عملی برداریم و روشنگری را بوجود آوریم
موفق باشید با عرض حرمت بی پایان
نجیب الله پاشان