تهيه کننده: فرشته نوری
این بار افتخار دارم که نهادی را به معرفی میگیرم که یقینا فعالیت هایش نه تنها در اتریش، بلکه در تمام اروپا و حتی در افغانستان باعث رشد ادب و فرهنگ وطن بوده و است. هر فعالیت فرهنگی یی افغانی را که در اروپا بررسی کنید، نام “کانون فرهنگ افغانستان در اتریش” و نام بنیان گذار و مسوول آن، آقای غوث الدین” میر” را در عقب آن میتوان به وضوح دید. آقای میر علاوه بر ایجاد کانون فرهنگ افغانستان در اتریش نهاد های زیاد دیگری مانند “انجمن همبستگی با مهاجران افغان در اروپا”، “مجله بانو ناشر اندیشه های زنان افغانستان در اروپا” و “مرکز مشورتی برای پناهجویان در اتریش” را نیز ایجاد نموده اند که امروز هرکدام از این نهاد ها فعالیت های گسترده مختلف قابل ستایش فرهنگی، اجتماعی و مدنی را انجام میدهند. گفتنی ها در این مورد زیاد است. لذا بهتر است تا توجه خواننده گان عزیز را به صحبت های خود آقای میر جلب کنم که در مصاحبه ای که با ایشان انجام داده ام، بیان داشته اند.
فرشته نوری: آقای میر، ممنونم که لطف نموده و علی الرغم مصروفیت های زیاد تان وقت گذاشته و تقاضای مصاحبه مرا پذیرفتید. هرچند همه با شخصیت شما و کار نامه های پرافتخار تان آشنایی دارند، اما باز هم میخواهم خود تان در مورد خود و فعالیت های مختلف تان و کانون فرهنگ افغانستان در اتریش معلومات بدهید. قبل از همه میخواهم با این سوال شروع کنم که غوث الدین میر کی است؟ این شخصیت فعال و خسته گی ناپذیر را برای ما چگونه معرفی میکنید؟
غوث الدین مير: بانو فرهیخته خانم نوری عزیز، همکار بسیار خوب، متصدی صفحه صورخیال مجله بانو و ژورنالیست شایسته، خوشحالم که به من افتخار بخشیدید تا لپحظاتی پای گفتگوی شما بنشینم، از محبت وذره نوازی تان سپاسگزارم . بنده غوث الدین میر فرزند الحاج نظرمحمد تیکه دار، متولد ناحیه هشتم شهر کابل، از ۲۲ سال به این طرف شهروند کشور اتریش می باشم. تحصیلات ابتدایی و لیسه را در مکاتب استاد بیتاب، متوسطه شاه شهید و رشته اجتماعیات لیسه تجربوی شاه دوشمشیره شهر کابل و تحصیلات عالی را در امور نظامی در رشته لوژستیک انجام داده و در سال ۱۳۵۹ با رتبه دوهم بریدمنی فارغ و اولین وظیفه را در ولایت باستانی هرات، بعدا در ریاست لوژستیک وزارت دفاع در کابل، به تعقیب آن در قرارگاه وزارت دفاع، معاونیت اول و سرانجام آخرین وظیفه ام را در قرارگاه قوماندانی سرحدی و نمایندگی سرحدی در میدان هوای کابل انجام دادم. متاهل هستم. در سال ۱۳۵۸ ازدواج کردم. صاحب دو دختر وسه پسر هستم و از دختران وپسرانم نوه های هم دارم. خدارا شکر از زنده گی راضی هستم.
فرشته نوری : شکر. جای خوشحالی است که از زندگی راضی هستید. در مورد هجرت تان بگویید. چه زمانی و چطور مهاجر شدید؟ از مشکلات آن بگویید؟
غوث الدین مير: سال ۱۹۹۲ سال بدبختی مردم افغانستان بود. رژیم وقت سقوط کرد. مردم افغانستان بدبخت شدند. چون انتظار و خوش بینی دیرینه ای مردم که با در نظرداشت اعتقادات خود به دین اسلام، نسبت به مجاهدین داشتند و یقین داشتند که با آمدن حکومت اسلامی که با نعره های تکبیر و شعار های دینی میاید؛ زخم های دیرینه شان مرهم گذاشته می شود، عملی نشد و بد بختانه نه تنها آن شعار ها همه میان تهی بود، بلکه حتی کشور به پاکستان ایران وعرب ها نیز فروخته شده و فجایع متعددی برعلیه مردم ما اعمال شد. در نتیجه من نیز مانند هزاران شهروند شریف کابل، کشور را ترک و در پاکستان مهاجر شدم. اما من که از همان آغاز سوگند مبارزه با دشمنان افغانستان و مردمش را خورده بودم، لحظه ای آرام ننشسته و در پاکستان نیز فعالیت های کمک به مهاجرین، سازماندهی تظاهرات ضد حکومت های تقلبی وضد اداره آی اس آی پاکستان را تا زمانی که زنده گی در آنجا نیز برایم دشوار شد، انجام دادم. در این زمان با یک نفر عضو پارلمان اتریش آشنایی پیدا کرده بودم. او که از وضع زندگی و خطراتی که متوجه من بود خبرداشت، از من خواست که پاکستان را ترک کنم. ولی چون من پول کافی برای سفر قاچاقی را نداشتم، برایش توضیح دادم که این کار برایم ممکن نیست. اما بعداً این مرد بزرگ برایم از سفارت اتریش ویزه گرفت و مرا به اتریش انتقال داد. اگر درد های هجرت را بیان کنم شاید چند جلد کتاب شود.
فرشته نوری: متاسفم. واقعا روزگار دردناکی بوده است. از این میگذریم. فکر ایجاد کانون فرهنگ افغانستان در اتریش چطور بوجود آمد؟
غوث الدین مير: سوال بسیار ارزنده ، آری …. وقتی دیدم که مردم ما آهسته آهسته در اتریش پناهنده میشوند. اما محلی برای دید وباز دید ندارند و هموطنان گاه گاهی در محافل و مجالس همدیگر را می دیدند. چنانچه خودم نیز در محافل با هموطنان آشنا میشدم. مثلا در دو محفل جداگانه سالگره مربوط به فرزندان اقای عبدالمنان روشان و جنرال صاحب ضیا مجید که دعوت شده بودم، با تعدادی از روشنفکران و هموطنان آشنا شدم. لذا خواستم تا برای اتحاد بیشتر و دید و بازدید منظم هموطنان زمینه ای ایجاد شود. بنا برای تعدادی از هموطنانی که تا آن وقت در کشور مصروف خدمت بوطن بودند، اما بعدا همه مهاجر و آنجا مقیم شده بودند، پیشنهاد ایجاد یک مجموعه فرهنگی را نمودم. بسیاری از آن عزیزان موافق نبودند وزمان آن را مساعد نمیدانستند. اما من با شعار تصمیم شرط اول موفقیت است و با موافقه و همکاری برخی از دوستان، در همان زمان کانونی ایجاد کردیم و فعالیت های مهم و دور از انتظاری هم داشتیم. اما متاسفانه به علت بعضی مشکلات سلیقوی نتوانستیم ادامه دهیم و بعداز ۸ سال، آن کانون منحل شد. اما من چون برای ادامه کار مصمم و قاطع بودم، در مرحله بعدی، کانون جدیدی را با نام جدید در ظرف ۱۰ ساعت با هیئت رهبری جدید ایجاد نمودم.
فرشته نوری: احساس تان برای درک نیاز ایجاد کانون واقعا قابل ستایش است. در مورد ساختار تشکیلاتی این کانون و منابع مالی آن بگوئید که چگونه است؟
غوث الدین مير: در مرحله جدید کانون که از یازده سال پسین حساب میشود، همه اعضا رضاکارانه عضو هستند و کانون از راه بر گزاری کنسرت ها نیاز های مالی اش را تامین و از این عواید برای مصارف مجله “بانو” و سایر برنامه های اجتماعی نیز استفاده میکند. اما خوشبختانه در سال ۲۰۱۷ با همکاری وزارت داخله اتریش توانستیم تا برنامه مشورتی یی را تنظیم کنیم که تقریباً بشمول سکرتریت کانون، شش هموطن دیگر ما نیز از طرف وزارت داخله برای کار شان حقوق دریافت میدارند. ریاست کانون دارای شعب مختلف آموزشی است که بخش آقایان وخانم ها جدا و مستقل می باشد. بخش برنامه ورزشی دفاع خودی برای بانوان افغانستان، بخش مشوره دهی برای پناهجویان، بخش امور حقوقی، و بخش ادبیات نیز در چوکات کانون وجود داشته و فعال است. البته قابل یاد آوری است که جنابان محترم کریمی استالفی، بانو قاضی نبیله نایب خیل، آقای ناصری، آقای یوسفزی، آقای حبیب شریف، آقای حسیب الله، آقای شیرشاه ننگرهاری، آقای مسیح الله، بانو سحر هاشمی، بانو تاجیک، آقای صدیق وفا و عده ای زیاد دوستان دیگر همیشه کانون را یاری نموده و با مشوره های سودمند شان همکاری میکنند.
فرشته نوری: همکاری های این عزیزان واقعا قابل قدر است. فعالیت های این کانون تا کنون چه ها بوده است؟ یا عرصه های کاری کانون کدام ها است؟
غوث الدین مير: فعالیت های ما نه تنها در بخش فرهنگی بود. بلکه در امور مختلف دیگر مانند رسیدگی به غم هموطنانی که وفات مینمودند و انتقال شان به وطن، تربیه و تدریس کودکان وطن بازبان های مادری شان، چاپ و پخش کتب درسی، تدویر مسابقات ورزشی، تدویر برنامه های شب شعر، میانجیگری در منازعات میان خانواده ها و راهنمایی برخی هموطنان که تازه میآمدند و… نیز فعالیت داشتیم. کانون که از یک خانواده کوچک کارش را آغاز نمود تا تدویر تیاتر ها، کنسرت ها، برنامه های ورزشی، برنامه های تلویزونی، تدویر کنفرانس ها و سیمینارهای علمی، یاد بود حضرت مولانا، کنفرانس های بین المللی با نهاد های چون اتحادیه انجمن های افغان ها مقیم هالند بریاست محترم شاهپور ، اتحادیه بین المللی مهاجران در مسکو، اتحادیه افغان ها و هموطنان ما در آلمان، سویدن ناروی، دانمارک و انگلستان، اتحادیه ژورنالیستان در آمریکا نیز پیش رفت. علاوه بر آن، کانون در سرتاسر اروپا از بیست سال به این طرف هوا داران خود را دارد و در موارد بسیاری مسایل مهم فرهنگی واجتماعی باهم و حامی همدیگر هستیم. مثلا اولین برنامه منع خشونت را در شهر هامبورگ آلمان با شورای زنان افغانستان تجلیل کردیم. اولین بار در سال ۲۰۰۰ برای حمایت از مهاجرین به یونان سفر کردم. برای اولین بار در سال ۲۰۰۴ برای باز دید از عودت کننده گان رضا کار به کابل رفتم و از ضعیت آنها به پارلمان اروپایی بروکسل گزارش دادم که در نتیجه بعد از آن، رفتن داوطلبانه مهاجرین تسریع وشرایط آن تغییر کرد ، چون قبلا هموطنان ما از چیزی که وعده داده شده بود، مستفید نمی شدند. در سال جاری به خاطر حمایت از مهاجرین، بر نامه های آموزشی را برای تازه واردان روی دست گرفتیم که الحمد الله به تعداد سه هزار و ششصد پنجاه نفر را با آموزش فرهنگ اروپایی و قوانین آن به مصاحبه فرستادیم.
فرشته نوری: فعالیت ها و کارهای واقعا مهم، مفید و زیادی است. و اما نقش و فعالیت های کانون در داخل کشور چه بوده؟
غوث الدین مير: بزرگترین کار ما تشویق هموطنان در فرهنگ مدد رسانی به یتیمان داخل کشور می باشد، که فعلاً کانون سالیانه از ۶۵ نفر از نوجوانان یتیم در داخل کابل حمایت میکند و برای شان زمینه رفتن به مکتب را مساعد ساخته است. اعمار چاه عمیق و یک میدان ورزشی برای کودکان مکتب بی بی سروری که بیش از ۲۰۰۰ دوشیزه دانش آموز از آن استفاده می برند، یکی دیگر از فعالیت های کانون در داخل کشور است.
فرشته نوری: بسیار عالی. از آنچه تا کنون این کانون انجام داده است، راضی هستید؟ چه فعالیت های دیگری است که آرزو داشتید تا از طریق این کانون انجام شود، اما هنوز نشده است؟ چرا؟
غوث الدین مير: آنچه که آرزو داشتیم به یاری عزیزان تطبیق کردیم. همانطوری که عرض کردم، ما کار را از یک هسته کوچکی آغازکردیم و حتی تا برگزاری بزرگترین برنامه های علمی ، دوبار تجلیل از مولانای بزرگ که شخصیت های فرهیخته ای چون داکترصاحب حبیب، جناب ناظمی، حمیرا نگهت، روان فرهادی وسایر شخصیت های دیگر در آن حضور بهم رسانیده بودند. همچنان زمینه برگزاری کنسرت های فقید ظاهر هویدا، نصرت پارسا، رشاد فیروز، هنگامه، فرشته، جاوید شریف، خالد کیهان، محبوب الله محبوب، ولید سرور، دل آغا سرود، آریانا سعید، رامین آتش و فرهاد دریا را نیز مساعد ساختیم. یگانه چیزی که نتوانستیم موفق شویم همانا برنامه آوردن صلح برای افغانستان است. وقتی من و همکارانم برای کار صلح قدم گذاشتیم، برخورد عده ای از هموطنان بی احساس واقعا نا امید کننده بود. گرچه همراه با آقایان مسکینیار و استالفی ایستاده گی کردیم، اما تعدادی از به اصطلاح چیز فهمان؛ آنقدر مزاحمت خلق کردند که بیسواد ها ومردمان کم سواد نکردند. البته علت آن هم خصومت های شخصی، تفاوت های سلیقوی و بی تفاوتی تعدادی بی احساس و مزاحمت وابسته گان دستگاه های جاسوسی بود.
فرشته نوری: دستآورد های تان قابل تحسین است. متاسفم از این که تلاش های تان برای صلح نا تمام ماند. مشکلات دیگر در ایجاد کانون و بعدا در اجرای فعالیت های آن چه بوده یا است و چگونه رفع شده یا میشود؟
غوث الدین مير: بیشتر مشکلات ما توسط دوستان کوتاه فکر و یا افراد مغرض و حسود بوجود میاید. مثلا در همان نخستین روز هایی که کانون را ایجاد مییکردم، برای مدیریت آن مخالفت های جدی وجود داشت. شما میدانید ما یک رهبریت واحد نداریم و وابسته به شاخه های مختلفی هستیم، هر کاری را اقدام کنیم، افراد مغرضی در کمین اند تا انواع اتهامات را به نام قوم، زبان، عقیده، مذهب، جنسیت و… وارد کنند. گاهی اولین سوال این افراد این است که مثلا این آقا که این کار را میکند چه هدف دارد؟ چقدر گرفته است؟ چرا با ما تقسیم نمیکند؟ در بسیاری از کنسرت هایی که تدویر و از مدرک آن مصارف کانون را تهیه می کنیم، عده ای هستند که خانواده ها را مجبور میسازند تا شرکت نکنند. میگویند بگذار که این شخص ضربه اقتصادی بخورد و از پا بیفتد. من در برنامه گزاری ها که پلان وتطبیق ان بدوش خودم است بعضی اوقات عزیزانی را که در سطح اجتماعی وعلمی وسیاسی بلندی قرار داشتند، شخصاً دعوت کره ام. پاسخ شان این بوده که اگر وقت داشتم… ببینم اگر مهمان نیامد… ببینم جایی مهمان نباشیم و غیره. آنها همواره مرا در تردید قرار داده اند و یا در اولین یا آخرین روز برنامه، آنقدر فشار بالایم آورده اند که این باید اینطور شود… وان آنطور… این ها در کنسرت ها تا آخرین روز قبل از کنسرت؛ وعده حضور نمیدهند، ولی در روز کنسرت تقاضای بهترین موقعیت در تالار را میخواهند. و اگر نشد ناراحت میشوند و یا بسیاری حداقل تمام زحمات ترا نادیده میگیرند. این ها با خرید یک تکت سی ایرویی کنسرت، گمان میکنند کل تالار با هنرمند واعضای تیم را خریده اند و همه باید در خدمتش قرار داشته باشند. و اگر تقاضاهای شان برآورده نشد، باز برچسپ های قومی و یا زبانی را علیه شما میزنند. تحمل و مدارا تنها شیوه هایی بوده است که تاکنون برای رفع این مشکلات از آن استفاده کردم.
فرشته نوری: این مشکلات واقعا زجردهنده بوده. اما تحمل و مدارای تان راه حل مناسب و درستی است. برای آینده کانون چه فکر میکنید؟
غوث الدین مير: آینده کانون روی پلان های گذشته آن استوار خواهد بود. تلاش برای رشد وزمینه همکاری با تمامی نهاد های فرهنگی اجتماعی وسیاسی داخل وخارج کشور ادامه خواهد داشت. من سعی دارم تا جوانان بخصوص بانوان رشد کنند تا ایشان سازنده گان آینده باشند. آرزو دارم این کانون، یک کانون بی طرف و مربوط به همه اقوام افغانستان بماند و کار و فعالیت آن در شعار نه، بلکه در عمل درخشنده تر باشد.
فرشته نوری: شما علاوه بر ایجاد کانون فرهنگ افغانستان در اتریش، نهاد های دیگری را نیز بنیاد گذاشتید. در باره آنها بگوئید.
غوث الدین مير: نخستین کار کانون، ایجاد نهاد مستقل برای زنان بود که بانو ملکه سید اولین مسوول شعبه زنان و یا نهاد زنان تعین شد. بعدا بانو راضیه امیری این سمت را بدوش گرفت که تا اندازه ای خوب به پیش رفت. بخصوص تا زمانی که دخترشان در آن زمان در سکرتریت بود. بعدا سمیرا جان نیز موفقانه پیشرفت ولی آنها هم نتوانستد ادامه دهند که این درد آور بود. چون برای جامعه افغان های اتریش، این یک ضرورت بود که جای آن تا حال به شکل اساسی خالی است. در سال های بعد، انجمن همبستگی با مهاجران در اروپا را ایجاد کردم ، که الحمدالله تا امروز موفقانه پیش میرود ، خانم شیرزی از ۱۲ سال به اینطرف مسوولیت آن نهاد را با تیم شان دارند. همچنان نشریه وزین بانو را با همکاری بانوی فرهیخته نداجان افشار بنیاد گذاشتیم و با افتخار تا امروز صاحب امتیاز آن هستم که شما نیز در آن همکار خوب ما می باشید. از همان روز های آغازین تنها وفای گرانقدر بامن قدم بقدم پیش می روند و بانو افشار مصروف زنده گی شخصی شد که نتوانست ادامه دهد. بانوی فرهیخته نجیبه هوتکی دومین مدیر مسوول مجله شدند که سخت زحمت کشید ولی از آنجایی که تکنالوژی مدرن نیاز بود و ایشان نیز صحت شان خوب نبود، بعداز گذشت سه سال کنار رفتند. خوشبختانه چهره جدید صالحه واصل وهاب شاعر، نقاش و ادیب در صفحه بانو ظاهر شدند. جناب وفا برایم نوشت که ایشان در 5 سالگی بانو که در شهر وین تجلیل میشد شرکت میکنند. و ما در آن شب برای نخستین بار شب شعر بانوان فرهیخته را در وین تجیل کردیم. حضور ادیبان، ویانا را چراغان ساخته بود. زرغونه ژواک، نجیبه هوتکی، انجیلا پگاهی، صنم عنبرین، مژگان ساغر، فریبا صادق گرداننده بسیار موفق، فریبا شمال، نوریه بارکزی وتعداد زیادی در وین جمع شدند و از همان روز صالحه عزیز را به حیث مدیر مسوول گماشتیم که بسیار عالی کارکردند. در همان سال ها به اصرار دوستان، بخصوص ناهید جان علومی، آقای وفا و صالحه جان، مجله برای یکسال ارگان نشراتی مشترک اتریش و هالند شد که با دوست فرهیخته شاهپور، آن را مشترکاً نشر کردیم. بعدا مشکلاتی پیش آمد که نتوانستیم این روند را ادامه دهیم. متعاقبا بهعلت مشکلات صحی صالحه جان، برای یک سال مجله زیر نظر بانو ناهيد علومی از همکاران قلمی مجله به پیش رفت. تا اینکه از ایشان جداً خواهش کردم این سمت را رسما بپذیرند. با آمدن بانو علومی یک فصل جدید در کار های این فصلنامه باز شد. ایشان برای بهبود در کمیت وکیفیت مجله تلاش کردند که تا امروز با وجود مصروفیت های شان، این کار را به پیش میبرند. نباید فراموش کرد که همکاری وحضور انجینر تیموری نیز در همین فصل بود که در کیفیت ودیز این مجله نقش خاص داشت. در داخل افغانستان نهادی را به حمایت بانو علی نجفی تنظیم کردم که نقش خانواده خودم در آن زیاد است. در این نهاد حمایت از یتیمان، اعضای خانواده سهم گرفته و پول انداز میکنیم و برای یتیمانی که برای ادامه آموزش علاقمند هستند، مدد میکنیم.
فرشته نوری: ممنونم از حسن نظر تان. در مورد مجله بانو برای ما بیشتر بگوئید. چطور شد که این مجله را ایجاد کردید؟ این مجله که ویژه بانوان است، مورد استقبال زیاد مردم مخصوصا بانوان کشور قرار گرفته است. دلیل آن را چه میدانید؟ احساس تان در این زمینه چیست؟
غوث الدین مير: در این مورد در بالا به عرض رسانیدم و علاوه میکنم که : علی الرغم این که کار پرمشقت چاپ ونشر بانو بالایم سخت فشار میاورد، اما با آنهم خیلی ها راضی هستم. وقتی یک خواهر هموطن از این مجله استفاده میکند و چون شما رضا کارانه عضو میشود و نشریه را از نام افغانستان در جامعه تقدیم میکند، باعث خرسندی من است. بانو از قصر ریاست جمهوری افغانستان تا اتریش، از دفتر کار بسیاری وزيران تا کتابخانه های شهر کابل برایش جایگاه باز کرده و من تا کنون که گاهی با مصارف بیشتر و بعضی اوقات با مصارف کمتر مالی آن را حمایت میکنم. اما نگرانم که اگر روزی مشکلات مالی بیشتر شود، نشریه از چاپ باز نماند. چون پول حق الاشتراک مشترکین مجله برای مصارف مجله بانو کافی نیست. و در هر حالتی باید من از خود نیز بپردازم. هرچند خدا خیر دهد بانو علومی را که در زمان مدیریت شان تلاش کردند و برای روی جلد، معاونت مالی اندکی را بدست می آورند که باز هم کمک بزرگی برای من در پیشبرد این کار است.
فرشته نوری: مشکلات مالی مجله قابل درک است. امید که راه حل های مناسبی پیدا شود. رابطه کاری نهاد های مختلف با کانون فرهنگ افغانستان در اتریش چه و چطور است؟
غوث الدین مير: به فضل خداوند از ریاست دولت تا وزرا، از ریاست شهرداری گرفته تا احزاب سیاسی ونهاد های اجتماعی در رابطه به افغانستان با دو نام اشنا هستند. با نام کانون ما که مخفف آن اکیس Akis است و با نام میر. این هر دو نام با هم، چه در داخل افغانستان و چه در جامعه فرهنگی سرتاسر جهان گره خورده است.
فرشته نوری: جایگاه و موقف بلند کانون و شخص شما واقعا قابل افتخار همه است. دید تان در مورد زنده گی و حقوق بانوان وطن، مخصوصا آنهایی که در داخل کشور هستند و پیامتان به آنان چه است؟
غوث الدین مير: زنان که بیشتر از نیم قشر جامعه را تشکل میدهند، در جامعه مرد سالار بخصوص کشور ما، همیشه با برخورد های سلیقه يی و سنتی روبرو هستند. گرچه سیاستمداران چپ و راست و دانشمندان در بازار گرم سیاست از حقوق زن دفاع میکنند. اما در عمل متاسفانه چنین نیست. مثلا هیچ عالم دین دیده نشده که در خانه خود آنچه از اسلام وحقوق زن در اسلام میگویند را در مقابل زن و دختر خود رعایت کنند. مدافعین به اصطلاح حقوق بشر در خانه خودشان ظلم روا میدارند. ما به مادر خود احترام و محبت داریم ولی زن را ارزش نمیدهیم. به خواهر و دختر خود حق ابراز نظر نمیدهیم و همیشه فرزند پسر خانواده حتی اگر کم سن و جاهل هم باشد، حق اول را دارد. در یک خانه، سرپرست سه خواهر، برادر کوچک او است. و این سه دختر بزرگ باید تمامی امیدش را به همان برادر کوچک ببندند. من نویسنده گان و شاعرانی را دیدم که اشعار زیبا و یا پیام های زیبا برای زن دارند تا در میان زنان جلب توجه کنند، ولی برای زن خودش حق خنده و یا ابراز نظر در بین جامعه را نمیدهند و همیشه او را توهین کرده اند. در هیج دینی دیده نشد که امام شان در مسجد وکلیسا زن باشد. حتی در امریکای امروزی زن را اجازه ندادند تا در انتخابات آزاد رئیس دولت شود. لذا من با آرزوی عشق به مادر، همسر دختر و خواهر ، فصلنامه “بانو” را ایجاد و بنیانگذاری کردم تا بانوان مطالب شان را در رابطه به خودشان آزادانه بیان کنند و خود را در جامعه معرفی کنند. پیام من برای زنان این است که از نیرو واستعداد شان به شکل مثبت آن استفاده کنند. آزادی را در پوشیدن لباس و یا پختن غذا و یا دعوت وپارتی خلاصه نکنند. از آزادی انسانی خود برای اینده دختران شان و در مقابله به همه زور گویی ها برای تامین سهم شان در قدرت و حکومت جهد وجد کنند و نگذارند از آنها سوی استفاده ابزاری صورت گیرد. آرزو دارم روزی همه بانوان، مثل آن بانوی هرات موسسه زنان، دانشگاه زنان ونیروی زنان را در کنار مردان به نمایش قرار دهند.
فرشته نوری: از آرزو های نیک و پیام عالی تان برای بانوان سپاسگزارم. نظر تان در مورد انجمن ها و نهاد های مختلف افغان ها در اروپا و توصیه تان برای آنها چه است؟
غوث الدین مير: تعدادی واقعاً کار میکنند وتعدادی بنام هستند. گاهی حضور قومی و زبانی خود را بنمایش می گذارند. به همین دلیل با کار های سازنده شان همکار هستیم. ما یگانه نهادی در اتریش هستیم که همه اقوام خود را در این نهاد می بینند. تعصب زبانی، قومی و مذهبی نداریم. دوستان اتریشی وغیره عضو این نهاد هستند. توصیه من برای برخی نهاد ها این است که بجای رقابت های نا سالم و تبلیغات منفی علیه یکدیگر؛ در ایجاد کورس های مختلف آموزشی وایجاد سرگرمی های سالم برای هموطنان، اگر برنامه سازی کنند بهتر خواهد بود.
فرشته نوری: توصیه بسیار ارزنده است. خوب برای نهاد های فرهنگی و ادبی داخل کشور و ارگان های مسوول چه میگویید؟
غوث الدین مير: خوشبختاانه در داخل کشور زمینه فعالیت های فرهنگی آسانتر است. چون زمان مساعد برای شان مهیا است. باید مردم وحکومت همکار هم باشند و در رشد فرهنگ اصیل کشور کوشا و از تهاجم فرهنگی زبانهای بیگانه در ادبیات روز مره ولوحه های ادارت شان خود داری نمایند. دو زبان رسمی خود را غنامند بسازند و از کلمه های نا مانوس در ادبیات جداً بپرهیزند.
فرشته نوری: برای نهاد های مشابه، پیام تان چه است؟ چه کمکی برای شان انجام داده میتوانید؟
غوث الدین مير: صدای ما همدلی است. آنچه ما در توان داریم برای شان مشوره میدهیم .
فرشته نوری: شما شخصا به کدام نوع فعالیت های ادبی و فرهنگی علاقه دارید؟ کدام اثری هم دارید؟
غوث الدین مير: در عرصه ژورنالیسم قدم های بسیار ضعیف برداشتم وعضو اتحادیه بین المللی به رهبری احمد غوث زلمی بودم. از سازماندهی و برنامه ریزی هایی که تا کنون در این زمینه انجام داده ام راضی ام. خاطرات زنده گی خود را در یک کتابی نوشته ام اما تاکنون موفق به چاپ آن نشدم.
فرشته نوری: امیدواریم کتاب خاطرات تانرا هم به زودی مطالعه کنیم. دوستان زیادی میخواهند خط فکری سیاسی آقای میر را هم بدانند. در این مورد چیزی میگویید؟
غوث الدین مير: خدمت به انسان وانسانیت، آزادی بیان، آزادی های مذهبی، آزادی های فردی و در یک کلمه انسان آزاد را برای زنده گی انسانی آرزو دارم و هیچ نوع افراط را نمی پذیرم.
فرشته نوری: اندیشه و تفکر تان عالی و انسانی است. حاضر هستید روزی دوباره به وطن برگردید و آنجا مصروف کار شوید؟ تحت چه شرایطی؟
غوث الدین مير: من بار ها وطن رفتم و باز هم میروم. عضو نهاد خدمتگزاران شهر زیبای کابل هستم. برای مدد رسانی به یتیمان فعالیت دارم. اگر وطن نیاز داشته باشد، در خدمتم.
فرشته نوری: اگر آقای میر شخصیتی که حالا هستند، نمیبودند، چه میکردند یا دوست داشتند چه کاره باشند؟
غوث الدین مير: یک شهروند عادی کشور و یک کسی که ازاد زنده گی می کرد و در خدمت مردم می بود.
فرشته نوری: در خاتمه ضمن ابراز سپاس مکرر از شما به عرض میرسانم: طوری که میدانید، من به حیث یک ژورنالیست آزاد افتخار مصاحبه با شما را دارم. لذا ممکن است تا این مصاحبه از طریق رسانه های مختلف که علاقمند نشر آن هستند و از صفحات مختلف اجتماعی به نشر برسد. امیدوارم که چنین اجازه يی را از جانب شما نیز داشته باشم.
غوث الدین مير: شما مختارید، مهربانی شمااست هر آنچه لازم میدانید، از طرف من کاملا اجازه دارید. من نیز یک بار دیگر از انجام این مصاحبه و این که به من افتخار دادید و این مصاحبه را انجام دادید، واقعا از شما ممنون و سپاسگزارم.