تمنا

15.01.2009

باز عید آمد و دل غرق تمناست هنوز

چشم من منتظر میهن زیباست هنوز

تا که صلح آید و خاموش شود جنگ و جدل

لیک این دم همه را ناله و غوغاست هنوز

همه جا شادی و عیش است و نوای دف و چنگ

لیک در خلوت من این دل تنهاست هنوز

پول داران همه آسوده ز درد اند ولی

بیوه ها غرق در این ودای غم هاست هنوز

فکر بی خانگی و رنج و غم و چوب و ذغال

در دل پیر و جوان درد سراپاست هنوز

تابکی خون و دل تا به کی این ناله ی زار؟

دست مسکین و فقیر و پر ز تقاضاست هنوز

کاش !لبخند زند و کودک و ایتام وطن

ملت غمزده در ماتم جانکاست هنوز

شبنم از عید از سخن گفتی و از درد وطن

عیدی من به وطن راحت فرداست هنوز

شاعر شبنم

دنمارک دسمب 2008

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا