به پیشواز پنجاه و یکمین سال در گذشت استاد قاسم « افغان»، بنیان گذار مکتب موسیقی معاصر وطن یادی از استاد قاسم افغان

نوشته: عبالله « وفا»پکپفنبیرگ- اتریش

کاروان شهید رفت از پیش

وان ما رفته گیرو می اندیش

از شمار دو چشم یک تن کم

وز حساب خرد هزاران بیش

به تایید سخن بزرگان، وقتی یکی از افراد عادی از این جهان رخت بر می بندد، دو چشم ازشمار چشم ها کاسته میشود و فردی از شمار افراد جامعه کم، و اگر هنرمند والا مقام وچیره دست از دنیای بی بنیاد به دیار نا دیده آباد برود در واقع بدین می ماند که هزاران وجودگرامی و هنرمند از میان ما زندگان مرده نما رفته باشد.خواستم در این نوشتار یادی از استاد بزرگ موسیقی معاصر وطن که صدای گیرا و دل نشین وغزل و راگهای بی مانندش، هنوز که سالها از درگذشت اش میگذرد شور در دلی دلدارها وسکون و راحت در خاطر آشفته ناقرارهابجا میگذارد.

استاد بزرگ موسیقی کلاسیک افغانی، استاد قاسم افغان، فرزند استاد ستارجو، از موسیقیدانان بلند مرتبه کشمیر است که در سال 1302 ه ق برابر سال 1881 میلادی، در خرابات کابل دیده به جهان گشود. از پانزده سالگی هنر موسیقی را نزد پدر و بعد از آن نزد استادان ورزیده چون استاد قربان علی و استاد پیارا خان هندی فرا گرفت.

استاد قاسم در بیست و یک یکسالگی برای بار نخست در دربار عبدالله خان غازی به صفت استاد موسیقی مقرر شد. وی که در فن موسیقی از جمله سرآمد روزگار خود بود در این دوره به دریافت نشان های طلا و الماس یعنی نشان « مسرت » و نشان « یادگار استقلال » مفتخر شد. همچنان در سال 1332 خورشیدی وقتی که ریاست کابل رادیو هفتادومین سالگرد تولدش را جشن میگرفت به دریافت نشان طلایی « خدمت » نایل آمد.

استاد قاسم نه تنها موسیقی دان ورزیده و جامع بود، بلکه در تمامی رشته های موسیقی دسترسی داشت. وی در سرودن راگ، تهمری، راگنی، خیال، غزل، ترانه و حتا طرزهای فلکلوری گویی سبقت را از استادان همروزگارش ربوده بود.

در باره اثر بخشی صدا و لهجه خوش آیند استاد، گفته اند که آواز دلنشین وی شنوندگان خورد و بزرگ را تحت تأثیر در می آورد و همه را چنان مجذوب می ساخت که سر از پا نمی شناختند. گاهی مجنون وار سر می دادند و زمانی سر به زانوی سکوت تکیه داده بودند تا با دل و جان آنرا گوش دهند.

هزاران همچو بلبل در بهاری میشود پیدا

ناسنجی چو او در روزگاری میشود پیدا

استاد قاسم در طی پنجاه سال حیات پر بار، توانست در حدود دو صد شاگرد در آوازخوانی و نوازندگی تربیت نماید.

به محض کوه کندن، همسر فرهاد نتوان شد

زار باب هنراز صد یکی مشهور می گردد

استاد قاسم « افغان » در خوانش شعر اشد توجه را بخرج می داد و به حضرت مرزا عبدالقادر « بیدل » و حافظ ارادت خاص داشته و مقالات موسیقی را با اشعار این دو بزرگوارپر کیفیت تر میخواند. حافظه قوی داشت چنانچه در مورد وی گویند که وی آنقدر شعر حفظ داشت که اگر تا دو ماه هم غزل می خواند، اشعاررا تکراری نمی خواند.

این استاد بزرگوار در تخیل سپر بار موسیقی افغانی و هندی شاخه ای بار آورد که امروز بنام « طرز قاسم » یا « مکتب قاسم » در بین موسیقی دانان افغان شهرت دارد.

مرحوم استاد قاسم افغان در ظرافت و نکته سنجی، بدیهی گویی و موقع آفرینی یکه تاز روزگار خود بود. گویند بعد از جنگ استقلال در سال 1919 زمانیکه « دابس » فرستاده دولت بریتانیای کبیر جهت برسمیت شناختن استقلال افغانستان، وارد کابل شده بود در یکی از دعوت های رسمی، دابس از استاد پرسید که به کدام اله موسیقی مهارت دارد؟

استاد گفت:به همه.

دابس پرسید: آیا به پیانو هم

استاد گفت: بلی

دابس پرسید: آیا آیا از طرز خاص موسیقی افغانی خود کمپوز کرده باشید، به من یاد می دهید؟

استاد گفت: بلی، اما به شرط اینکه هر نغمه ای را که من در یک سمت پیانو شروع میکنم، شما در سمت دیگر آنرا عیناً بنوازید.

دابس قبول کرد و استا ترانه « استقلال » را سر کرد. سرود استقلال در فضای سالون طنین انداخت و استاد با صدای رسا بخواند که:

مکتب ماست جای استقلال

سبق ما هوای استقلال

در این حال صدای کف زدن مدعوین بلند شد و دابس از اینکه خودش بدست خود ترانه استقلال را خوانده بود به نزاکت موضوع ملتفت شد، ولی نتوانست از ادامه آن خودداری نماید.

همچنان حکایت می کنند که آقای دابس در کابل بود و روزی در دربار بزم طرب آراسته بود. استاد قاسم « افغان » مشغول سازو آواز بود، دابس را نیز دعوت کرده بودند و همین که دابس وارد محفل شد، استاد با همان غرور ملی که ویژه وی بود بدون درنگ این شعر را به نوا در آورد:

می زند چشم کبود تو به مژگان ناخن

ترسم ای دوست میان من وتو جنگ شود

و آن را چنان مست خواند که مایه شگفتی و تعجب نماینده دولت بریتانیا شده و بی اختیار به احترام استاد برخواست.

گویند استاد قاسم عزم کعبه کرد و بیتی یافت تا فقط در شب وداع یاران از طریق رادیو آن را بخواند، مرگ « نا جوان مرد» این مرد بزرگ عالم موسیقی را مجال نداد و وی این آرزو را با خود برد. مطلع این شعر چنین دبود:

مبارک باد خاصان حرم را

که عزم کعبه دارد بت پرستی

استاد قاسم « افغان» سه پسر هر یک مرحوم استاد یعقوب قاسمی، استاد یوسف قاسمی و استاد آصف قاسمی میباشند که هر یک در فن موسیقی به درجه استادی رسیده اند.

استاد قاسم « افغان » بروز 22 سنبله 1376 ه ق برابر 1955 میلادی دیده از جهان فرو بست و تربت وی را در با عزت و حرمت بی پایان در شهدای صالحین بخاک سپاریدند.

من آن مرغم که هر شام و سحر گاه

زبار عرش می آید صفیرم

Kommentar verfassen

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert

Scroll to Top