دستِ بهار
دستِ بهار بهار آمد ،جهان باز زنده گردیدنگاه آفتاب ،رخشنده گردیدز پشت ابر ، بر آمد ماه تاباندلِ تار سما ، تابنده گردیدنسیم آورد شمیم زندگانیدهان غنچه ، پُر از خنده گردیدخرامید سبزه هر سو با هزار نازبه کاکُل چمن ، گل چیده گردیدبه رگها و دلِ داغدار لالهخون سرخ حیات ، رونده گردیدقناری بوسه …