اهدا به کانون فرهنگ افغان دراتریش به مناسبت دهمین سالگرد ان (یوسف کهزاد)
حریر نشه
| خوشم که در چمن از تازه تازه ترباشی | نمود دامن گل شبنم سحر باشی |
| صفای پیرهنت ترزدامن صبح | الهی پاکتر از دامن کهر باشی |
| بناامیدی من چشم سنگ میگرید شبی | شبی که پیش تو ایم تو در سفر باشی |
| هنوز عکس لبت در شراب من باقیست | مباددردل ائینه ام شررباشی |
| نگاه گرم شووبردلم قدم بگذار | چه لازم است که چون مزه نیشتر باشی |
| همیشه دست هنر تخم فقر می کارد | همین بس است کمالت که بی هنری باشی |
| دلم به پشت دلم سوخت ای فغان رحمی | قفس چه چاره کند گر تو بی اثر باشی |
| حریر نشه فتاده بساغر چشمش | بگو به خواب که امشب بهوش ترباشی |
| هوای دختر از سخت بد هوایم کرد | الهی تاک تو بدنام ودر بدر باشی |
یوسف کهزاد

